جایگزین نظام سرمایه چیست
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

جایگزین نظام سرمایه چیست؟

این روزها شبکه‌های خبری به طور گسترده اعترضات مردم آمریکا علیه وال‌استریت (حاکمیت سرمایه) را پوشش می‌دهند. در یکی از تصاویر پخش شده پلاکاردی کاغذی بر گردن پسر بچه‌ای آویزان  و بر روی آن به انگلیسی نوشته بود: "ما 99 درصد هستیم." یعنی دارندگان پول و ثروت یک درصد هستند. نیز رادیو بی بی سی روز جمعه پانزده مهر 90 گفت: "400 نفر از این یک درصد ثروتمند امریکایی 5/1 تریلیون دلار(1500 میلیارد) سرمایه در اختیار دارند که برابر با مجموع سرمایه‌ی 150 میلیون شهروند آمریکایی است."

وضعیت فوق تا کی ادامه خواهد داشت؟ بالاخره روزی خواهد رسید که باید مردم جایگزینی برای نظام سرمایه انتخاب کنند. این جایگزین در سال 1875 به وسیله کارل مارکس در نقد برنامه گوتا به جامعه بشری معرفی گردید.

نقد برنامه‌ی گوتا1، یکی از معروف‌ترین  آثار مارکس به شمار می‌رود. که در آن نکته نظرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی  و هم‌چنین حاوی نظرات مارکس در مورد شکل جامعه‌ی آینده که جایگزین نظام سرمایه‌داری می‌گردد، است. با کمی تعمق درک و فهم آن آسان خواهد بود:

       "آن چه باید مورد بررسی قرار گیرد، یک جامعه سوسیالیستی است، جامعه‌ای که که بر پایه‌ی خود نروییده، بلکه برعکس از درون جامعه‌ی سرمایه‌داری بیرون آمده و ناچار در تمام زمینه‌های اقتصادی، اخلاقی، و معنوی، هنوز علائم ویژه‌ی جامعه‌ی کهنه را از بطن آن زاده شده، دارا است. به این ترتیب، فرد تولید کننده دقیقا" همان چیزی را از جامعه دریافت می‌دارد- البته پس از کاستن اقلام لازم- که به شکل دیگر، یعنی به شکل کار انفرادی خود، به جامعه تحویل داده است. برای مثال، کار اجتماعی روزانه، شامل جمع ساعات کارافراد آن جامعه است، و ساعات کار فردی، تبلور سهم هریک از این افراد از کل کار اجتماعی روزانه می‌‌باشد. فرد سندی از جامعه دریافت می‌دارد که تعداد ساعات کارش در آن (پس از کاستن ساعاتی که صرف صندوق اشتراکی شده) مشخص گشته و در ازای این سند، او می‌تواند به میزان ارزش کارش از انبار اجتماعی وسایل مصرفی برداشت کند. به عبارت دیگر، همان مقدار کاری که فرد در فعالیت تولیدی به جامعه ارزانی داشته در شکل دیگر باز می‌‌ستاند."

      "از آنجا که این داد و ستد نیز در حکم مبادله کالاهای هم ارزش است، لذا در آن همان قوانین مبادله کالا نیز طبعا" خواهد بود. شکل و محتوای این مبادله البته تغییر خواهد یافت، چرا که در شرایط تازه، هیچ کس نخواهد توانست چیزی جز کار خود عرضه کند، و از طرف دیگر چیزی جز وسایل مصرفی برای تملک او موجود نخواهد بود. در مورد توزیع وسایل مصرفی در میان افراد تولید کننده، همان اصول حاکم بر مبادله‌ی کالاهای هم ارزش مصداق می‌یابد: به عبارت دیگر، میزان معینی از کار در یک شکل، با همان میزان کار در شکل دیگر مبادله می‌گردد."

     "پس دراین‌جا حقوق مساوی کماکان در اصل همان حقوق بورژوایی خواهد بود، البته با این تفاوت که (در شرایط تازه) اصل و عمل در تضاد قرار ندارند، زیرا در مبادله‌ی کالایی، اصل هم ارزشی کالاهای مبادله شده، به طور متوسط و نه الزاما" در هر مورد مشخص، مصداق می‌‌یابد."

     "به رغم این تکامل، اصل حقوق مساوی برای مدتی، داغ محدودیت‌های بورژوایی را بر پیشانی خواهد داشت، زیرا حقوق تولیدکنندگان متناسب با کاری خواهد بود که انجام داده‌اند و لذا تنها تجلی برابری، استفاده از کار به عنوان تنها معیار سنجش سهم هر تولید کننده خواهد بود."

    "ولی برخی از افراد نسبت به دیگران از برتری‌های جسمی و ذهنی برخوردارند و می‌توانند در مدت زمانی واحد کار بیشتری انجام دهند، و یا برای مدتی طولانی‌تر کار کنند، از سوی دیگر، اگر قرار باشد کار به عنوان معیار مورد استفاده قرار گیرد، تنها شدت و مدت آن را می‌توان ملاک تعریف قرار داد. و الا به عنوان معیار قابل استفاده نخواهد بود. پس این حقوق مساوی در واقع به حقوق نامساوی برای کار نامساوی مبدل می‌شود، و گرچه اختلافات طبقاتی را به رسمیت نمی‌شناسد و همگان را در حکم کارگرانی همسان می‌داند، ولی تلویحا" استعدادهای نابرابر فردی را ارج می‌نهد و توانایی تولیدی را به عنوان یک امتیاز طبیعی قلمداد می‌کند. و در نتیجه در محتوا مانند هر حق دیگری به حقی برای نابرابری بدل می‌گردد. حق، به اقتضای سرشت خود تنها متضمن کاربرد معیارهای یکسان است، ولی افراد نابرابر را (و اگر نابرابری وجود نداشت، تفاوتی نیز بین افراد دیده نمی‌شد) فقط زمانی می‌توان با معیارهای یکسان سنجید که آن‌ها را از دیدگاهی یکسان و فقط از جنبه‌ای مشخص و واحد مورد ارزیابی قرار داد. برای نمونه، در مثال مورد بحث، باید افراد را تنها به عنوان کارگر مد نظر قرار داد و تمام جوانب دیگر زندگی آن‌ها را نادیده گرفت و به حساب نیاورد. قاعدتا" در این میان برخی کارگران متاهل‌اند و بعضی مجرد، یکی فرزنش بیشتر است و دیگری کم‌تر، و خلاصه تفاوت‌هایی از این قبیل بین آن‌ها وجود خواهد داشت."

     "به این ترتیب، با کار مساوی و در نتیجه سهم مساوی از صندوق مصرف اجتماعی، گاه دریافتی یک کارگر از کارگر دیگر بیشتر خواهد بود و گروهی، از دیگران مکنت بیشتری خواهند یافت. برای رفع این کمبودها حقوق برابر باید به حقوق نابرابر مبدل گردد."

     "البته در مرحله‌ی اولیه‌ی جامعه‌ی سوسیالیستی، یعنی در آن موقعی که این جامعه، پس از دردهای طولانی زایمان، از بطن جامعه‌ی سرمایه‌داری بیرون می‌آید، این کمبودها اجتناب ناپذیر خواهد بود. حق هیچ گاه نمی‌تواند در مرحله‌ای بالاتر از ساخت اقتصادی جامعه و تحولات فرهنگی تابع آن قرار گیرد."

       "تنها در مرحله‌ی بالاتر جامعه‌ی سوسیالیستی، یعنی پس از این که تبعیت اسارت بار انسان از تقسیم کار پایان گیرد، و به همراه آن هنگامی که کار از یک وسیله‌ی (معاش) به یک نیاز اساسی زندگی مبدل گردد، هنگامی که تضاد بین کار بدنی و کار فکری از جامعه رخت بربندد، و بالاخره هنگامی که نیروهای تولیدی همراه با تکامل همه جانبه‌ی افراد جامعه افزایش یابد و چشمه‌های ثروت تعاونی جامعه فوران نماید، تنها در آن زمان می‌توان از افق محدود حقوق بورژوایی فراتر رفت و جامعه خواهد توانست این شعار را بر پرچم خود بنویسد که : "هرکس به اندازه‌ی توانایی‌اش، هرکس به اندازه‌ی نیازاش."

مارکس. کارل ؛ "نقد برنامه گوتا" صص 14-15-16 ترجمه؛ ع .م

 
 


1 - گوتا نام شهری در آلمان که کنگره حزب سوسیال دمکرات در آن تشکیل شد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب