محيط و ذهن
آن چه که در اطراف ما ميگذرد و خود نيز از آنيم، و از آن تاثير میپذيريم، طبيعت است. تا قبل از اينکه انسان به وجود آيد، همهي موجودات زنده بدون اين که تغييري در طبيعت به وجود آورند، نيازهاي غذايي خود را از آن تامين کرده و ميکنند. اما با ظاهر شدن انسان و کامل شدن مغزش، با ديگر حيوانات تفاوت پيدا کرد. تنها تفاوت اصلي انسان با حيوانات در ابداع کردن، خلق کردن، و به وجود آوردن نيازهايش است، که هيچ جاندار ديگري قادر به انجام چنين خلقکردنهايي نيست.(رفتارهاي غريزي مانند لانه ساختن پرندگان يا توليد عسل توسط زنبور عسل در اين قاعده نميگنجد.) يعني در واقع انسان براي هرگونه تغيير و حرکتي در زندگي خود، برنامه ريزي مينمايد مانند کشيدن نقشه يک ساختمان در ذهن و سپس اقدام به ساختن آن. اما ديگر حيوانات قادر به اين کار نيستند. و بالاخره تفاوت اصلي و ريشهاي در توليد، توزيع، مصرف و مبادلهي توليدات انسان است.
"طبيعت، مستقل از همهي فلسفهها وجود دارد؛ بنيادي است كه ما موجودات انساني، خودمان يعني فرآوردهي طبيعت، بر آن نشو و نما كردهايم. هيچ چيز خارج از طبيعت و انسان وجود ندارد و موجودات عاليتري كه قصص ديني ما آفريدهاند، تنها بازتاب تخيلي گوهر خود ما هستند."
انگلس.فريدريك؛ "لودويك فوئرباخ و ايدئولوژي آلماني" ص 17ترجمه پرويز بابايي چاپ دوم 1380 نشر چشمه
"جهان مادي كه ما از راه حواس آن را درك ميكنيم و خود بدان تعلق داريم، تنها جهان واقعي است و اين كه شعور و تفكر ما – هرقدر فوق حسي به نظر آيند، محصول اندامي مادي- جسماني يعني مغزاند. ماده محصول ذهن نيست بلكه خود ذهن صرفا" عاليترين محصول ماده است." همان منبع ص 31
نظرات شما عزیزان: