تفاوت انسان با حيوان
"انسانها را ميتوان به اعتبار شعور، مذهب يا هرچه كه شما مايليد، از حيوانات متمايز كرد. آنان خودشان را به محض آنكه به توليد وسايل معيشتشان آغاز ميكنند، كاري كه به اقتضاي سازماني بدنيشان صورت ميگيرد، از جانوران متمايز ميكنند. انسانها با توليد و سايل معيشت خود به طور غيرمستقيم به توليد زندگي مادي خود ميپردازند."
"شيوهاي كه به موجب آن انسانها وسايل معيشتشان را توليد ميكنند پيش از هرچيز به طبيعت وسايل معيشتي كه آنان عملا" موجود مييابند و بايد به بازتوليد آن بپردازند بستگي دارد."
"اين شيوه توليد نبايد صرفا" بازتوليد هستي جسماني افراد تلقي گردد، بلكه بايد دانست كه آن، شكل معيني از فعاليت اين افراد، شكل معيني از ابزار وجودشان، شيوهي زندگي آنان به شكل معيني است. افراد آنگونهاند كه زندگيشان نشان ميدهد. بنابراين چيستي آنان با توليد آنان يعني با اينكه چه توليد ميكنند و چگونه توليد ميكنند، مطابقت دارد. از اين رو چيستي افراد، وابستهي شرايط توليد مادي آنان است."
"اين توليد تنها با افزايش جمعيت امكان ظهور مييابد. اين خود مستلزم مراودهي افراد با يكديگر است. شكل اين مراوده را نيز توليد تعيين ميكند."
"نخستين عمل تاريخي اين افراد كه آنان را از حيوانات متمايز ميكند اين نيست كه آنان ميانديشند، بلكه اين است كه آنان به توليد وسايل معيشت خود آغاز ميكنند."
ماركس.كارل و انگلس.فردريك،"لودويك فوئرباخ و ايدئولوژي آلماني" صص 287-288ترجمه پرويز بابايي چاپ دوم 1380 نشر چشمه
نظرات شما عزیزان: