در سير تاريخ قوانين عام دروني حاكم است
"اما آنچه در مورد طبيعت صدق ميكند و از اينرو به منزلهي يك فرايند تاريخي تكامل، پذيرفته شده است، در مورد تاريخ نيز در تمام شاخههايش و در مورد تمامي علومي كه با امور انساني (و ايزدي) سروكار دارند نيز صادق است. ... ولي در يك نكته، تاريخ تكامل جامعه اساسا" با تاريخ تكامل طبيعت، تفاوت پيدا ميكند. در طبيعت اگر از واكنش انسان برآن بگذريم، تنها عوامل ناآگاه و كور بر يكديگر عمل ميكنند و از تأثير متقابل آنهاست كه قانون عام وارد عمل ميشود. در اينجا، هيچ كدام از رويدادها، چه رويدادهاي ظاهرا" تصادفي بيشماري كه در سطح قابل مشاهدهاند و چه نتايج نهايياي كه انتظام دروني اين تصادفها را تأييد ميكنند، همچون هدفي كه آگاهانه اراده شده باشد روي نميدهد. برعكس در تاريخ جامعه، همهي عوامل داراي آگاهي هستند، همه انسانهايي هستند كه سنجيده يا از روي شور و هيجان، به سوي هدفهاي معيني در حركتند. هيچ چيز بدون قصدي آگاهانه، بدون هدفي سنجيده روي نميدهد. اما اين تمايز اگر چه براي بررسي تاريخ و به ويژه بررسي رويدادها و اعصار جداگانه اهميت دارد نميتواند اين واقعيت را تغيير دهد كه بر سير تاريخ نيز قوانين عام دروني حاكم است."
انگلس.فريدريك؛ مارکس.کارل؛ "لودويك فوئرباخ و ايدئولوژي آلماني" صص59-60ترجمه پرويز بابايي چاپ دوم 1380 نشر چشمه
نظرات شما عزیزان: