انسانها خود سازندگان تاريخ خويشاند
"انسانها خود سازندگان تاريخ خويشاند، ولي نه طبق دلخواه خود و اوضاع و احوالي که خود انتخاب کردهاند، بلکه در اوضاع و احوال موجودي که از گذشته به ارث رسيده و مستقيما" با آن روبه رو هستند. شعارها و سنتهاي تمام نسلهاي مرده چون کوهي بر مغز زندگان فشار ميآورد. از اينجاست که درست هنگامي که افراد گويي به نوسازي خويش و محيط اطراف خويش و ايجاد چيزي به کلي بي سابقه مشغولاند، درست در يک چنين ادوار بحرانهاي انقلابي، ارواح دوران گذشته را به ياري ميطلبند، اسامي آنان، شعارهاي جنگي و لباسهاي آنان را به عاريت ميگيرند تا با اين آرايش مورد تجليل باستان و با اين زبان عاريتي صحنه جديدي از تاريخ جهاني را بازي کنند. مثلا" لوتر1 خود را به جامهي سَنت پُل2 آراست، انقلاب سالهاي 1814-1789 به نوبت گاه به هيات جمهوري روم و گاه به هيات امپراتوري روم در ميآمد و اما انقلاب 1848 چيزي بهتر از آن نيافت که گاه سال 1789 و گاه شعائر و سنن انقلابي سالهاي 1795-1793 را تقليد کند. کسي که تازه يک زبان خارجي را ياد گرفته است، آن زبان را هميشه در ذهن خود به زبان مادري ترجمه ميکند ولي فقط زماني ميتواند روح زبان جديد را فراگيرد و آن را آزادانه به کار برد که مطالب خود را بدون ترجمهي ذهني بيان دارد و هنگام صحبت از زبان مادري منفک شود."
مارکس. کارل؛ هجدهم برومر لويي بناپارت؛ صص 28-29 ترجمه محمد پورهرمزان، چاپ يکم 1386 نشر پرسش
1 – مارتين لوتر 1546-1483 رهبر برجستهي رفرماسيون و بنيانگذار پروتستانيسم در آلمان. ايدئولوگ جامعهي شهر نشين آلمان. در دوران جنگ دهقاني سال 1525 به مخالفت با دهقانان قيام کننده و تهيدستان شهر برخاست و جانب سلاطين و امراي آلماني را گرفت.
2 – سَنت پل، يکي از حواريون عيسا و يکي از نخستين بانيان رسم کليسايي و آيين مسيحيت در سال 67 ميلادي در زمان نرون به صليب کشيده شد.
نظرات شما عزیزان: