نظام استاد شاگردی
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

نظام استاد شاگردي 

انسان‌ها در طول دوران تاريخي خود يعني از زماني که اجداد اوليه ما دست‌هايش آزاد شد، در طبيعت سنگي را برداشت و بر سنگي ديگر کوبيد و ابزاري ساخت که با آن اندام جانوران شکار شده را پاره مي‌کرد. از آن موقع تا کنون بيش از يک ميليون سال مي‌گذرد. او حرکتي را آغاز کرده است که هم اکنون هم ادامه دارد. انسان با کار خود ابزار ساخت و با ساخت ابزار، خود و محيطش را تغيير داد. اما سير و حرکت ابزار سازي که اکنون سرعت بيشتري گرفته است، در گذشته‌هاي دور به کندي حرکت مي‌کرد.

در صنايع دستی گذشته که حرفه‌ی غالب بود، افراد‌ با همان وسايل ساده نيازهاي مادي خود را تامين و در صورت خارج از نياز بودن، آن را به فروش رسانده و کالاهاي ديگري که خود قادر به توليد آن نبودند، تهيه مي‌کردند. مانند گيوه بافي، داس و تيشه و چکش سازي، چاقو سازي، کوزه گري و ... در اين حرفه‌ها خود شخص داراي وسيله‌ي ساده‌اي است که مالک آن است و در گوشه‌اي(دکان، يا مغازه) براي امرار معاش خود و خانواده مشغول کار است، بعد از ساليان کار و تلاش، به مقام استادي مي‌رسد. استاد در اين فاصله يکي از افراد خانواده خود  و يا ديگران را بدون آن‌که به او دستمزدي پرداخت نمايد به عنوان "شاگرد" قبول مي‌کرد. اين شاگرد ما هم بايد ساليان درازي به اين شيوه با نگاه کردن به دست استاد و انجام کارهاي حاشيه‌اي، بالاخره به مقام استادي مي‌رسيد، در آن صورت خود مي‌توانست با تهيه ابزار براي خود به صورت مستقل کار کند و دستمزدي داشته باشد. به اين رابطه که در کشورهاي عقب نگه‌داشته شده بقاياي آن وجود دارد، رابطه "استاد و شاگردي" مي‌گويند.

بعد از اين رابطه و با پيشرفت تدريجي نظام سرمايه است که مرحله‌ي "مانوفاکتور" ظهور مي‌کند. در اين مرحله که پيشرفته‌تر از رابطه استاد شاگردي است، وسايلي ساخته شد که نه با نيروهاي طبيعی مانند آب بلکه با نيروي بازوي کارگران به حرکت در مي‌آمد يعني توليد و ساختن، وسايلي كه در ابتداي تكامل صنعت ماشيني كه بر كار جسماني استوار بود. بدين معني كه نيروي بازوي كارگر دستگاه يا وسيله را مي‌چرخاند يا به حركت در مي‌آورد. تا کارگران ديگر به صورت جمع‌هاي کوچک چند نفره، روي آن دستگاه کار کنند.

بعد از اين مرحله است که صنعت، ماشينی و مکانيزه می‌گردد. وسايل کار از کارگر گرفته مي‌شود و به ماشين داده مي‌شود. يعنی کارگر در خدمت ماشين است نه ماشين در خدمت کارگر. بدين معني که کارگر به ابزار ماشين تبديل مي‌گردد. کارگر در اين‌جا هيچ چيزي ندارد جز نيروي کارش که آن را روزانه يا ماهانه به صاحب ابزار توليد می‌فروشد.

حالا با توجه به رشد صنعت ماشيني و حذف رابطه استاد شاگردي و مانوفاکتور، آيا ما مي‌توانيم به عقب برگرديم و رابطه استاد شاگردي را برقرار نماييم؟ به هيچ وجه. زيرا رشد صنعت ماشيني و توليد انبوه کالاها از هر نوعش به هيچ وجه اجازه اين کار را نمي‌دهد. همه مي‌دانند که بعضي از کالاهاي سنتي که به روش استاد شاگردي و يا مانوفاکتور در نقاط مختلف ايران توليد مي‌شد، اکنون مشابه چيني آن به فراواني در دسترس است مانند زيره کرمان، گز اصفهان، سوهان قم، گيوه کرمانشاهي، شلوار کردي، گردوي تويسرکان، داس و چکش چينی، و حتا دسته‌ی بيل!! اکنون بايد از اين آقاي محترم سوال کرد چگونه مي‌تواند رابطه استاد شاگردي را به تعداد يک ميليون برقرار نمايد؟ بخوانيد:

ایلنا نوشت:

 موانع استقرار نظام استاد شاگردي رفع مي‌شود

 ايلنا - آذربايجان شرقي: مدير کل تعاون، کار و رفاه اجتماعي آذربايجان شرقي، از رفع موانع استقرار نظام استاد شاگردي خبر داد و افزود: با اهتمام مسئولان، موانع موجود در حال رفع است و به زودي با عملياتي شدن اين نظام، امکان اشتغال يک ميليون نفر فراهم خواهد شد.
منبع:http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=239877

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب