جامعه نوین
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

 جامعه نوين

"وجود يك طبقه تحت ستم، شرط حياتي هر جامعه‌اي است كه براساس اختلاف طبقاتي استوار است. بنابراين، رهايي طبقه تحت ستم ضرورتا" شامل آفريدن يك جامعه نوين است. رهايي طبقه تحت ستم، مستلزم فرا رسيدن مرحله‌اي است كه در آن نيروهاي توليد و مناسبات اجتماعي موجود ديگر قادر نباشند در كنار يكديگر به بقاي خود ادامه دهند."

"از ميان تمام ابزار توليد، خود طبقات بزرگ‌ترين نيروي توليد را تشكيل مي‌دهند. تشكيل عناصر انقلابي به عنوان يك طبقه، پيش شرط موجوديت كليه نيروهاي توليدي‌اي است كه اصلا" توانسته‌اند در دامن جامعه كهنه نضج يابند."

"آيا اين به معني آن است كه بعد از سرنگوني جامعه كهنه، جامعه طبقاتي جديدي به وجود مي‌آيد كه به قهر سياسي جديدي منتهي خواهد شد؟ نه."

"شرط رهايي طبقه كارگر، از ميان بردن هر نوع طبقه است، همان‌طور كه شرط رهايي رسته سوم يعني نظام بورژوايي از ميان بردن همه رسته‌ها1 و همه نظام‌ها بود."

"طبقه كارگر در سير تكاملي خود، سازماني را جانشين جامعه كهنه بورژوايي خواهد ساخت كه فاقد طبقات و اختلافات آن‌ها است و ديگر در واقع قهر سياسي‌اي وجود نخواهد داشت، زيرا درست همين قهر است كه مظهر رسمي اختلافات طبقاتي در درون جامعه بورژوايي است. در اين فاصله، آنتاگونيسم بين پرولتاريا و بورژوازي، مبارزه يك طبقه عليه طبقه ديگر است مبارزه‌اي است كه عالي‌ترين تجلي آن، يك انقلاب كامل است."

"در ضمن آيا جاي تعجب است كه جامعه‌اي كه براساس اختلافات طبقاتي بنيان‌گذاري شده است، به تضاد بي‌رحمانه‌اي كه نتيجه غايي آن تصادم تن به تن است، منتهي گردد؟"

"نبايد گفته شود كه جنبش اجتماعي دربرگيرنده جنبش سياسي نيست. هيچ جنبش سياسي وجود نداشته است كه در عين حال يك جنبش اجتماعي نيز نبوده باشد."

"در نظامي كه طبقات و اختلافات طبقاتي در آن وجود نداشته باشد، رفورم‌هاي اجتماعي، ديگر انقلابات سياسي نخواهند بود. تا وقتي كه اين زمان فرا برسد، در آستانه هر تغيير شكل كلي جديد جامعه، آخرين جمله علم‌الاجتماع همواره چنين خواهد بود:"

"يا مرگ يا مبارزه، جنگ خونين يا نيستي، مسئله به اين صورت سرسختانه مطرح است."

مارکس. کارل؛ فقر فلسفه ص181-182ترجمه آرتين آراكل، چاپ سوم سال 1383 انتشارات اهورا



1 – در اين‌جا رسته‌ها، به مفهوم رسته‌هاي حكومت فئودالي است، يعني رسته‌هايي كه امتيازات مشخص و محدودي داشتند. انقلاب بورژوايي رسته‌ها را به همراه امتيازات آن‌ها از ميان برد. جامعه بورژوايي فقط با طبقات سروكار دارد. پس، ذكر پرولتاريا به عنوان "رسته چهارم" مطلقا" با تاريخ در تضاد است. توضيح از فردريك انگلس.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب