دو چيز مجاني
"ما در مورد دو عنصر سرمايه صحبت کردهايم، دو بخش کار زندهي روزانه، که يکي نمايندهي مزدها و ديگري نمايندهي سودهاست؛ يکي کار لازم و ديگري کار اضافي. اما آن دو بخش ديگر سرمايه که مواد و مصالح و ابزار کار را تشکيل ميدهند چگونه تحقق مييابند؟ توليد در شکل ساده از جمله عبارت از اين است که مادهي موجود به کمک ابزار کار عمل بيايد و شکل تازهاي از آن درست ميکند که در مبادله، به خاطر کاري که در آن عينيت يافته، ارزش مبادلهاي پيدا ميکند. اما چون مادهي خام و ابزار از اجزاء سازندهي سرمايهاند، آيا لازم است که کار، معادل آنها را خلق کند؟... 100 تالر سرمايه که تقسيم ميشود به 50 تالر براي پنبه، 40 تالر براي مزدها، 10 تالر براي ابزارها. و اگر دستمزد 40 تالري مساوي 4 ساعت کار عينيت يافته باشد، و سرمايه 8 ساعت کار از کارگر بکشد، در اين صورت کارگر بايد در واقع 40 تالر مزد، 40 تالر زمان اضافي (سود)، 10 تالر ابزار و 50 تالر پنبه- يعني جمعا" 140 تالر را بازتوليد کند. اما او تنها 80 تالر بازتوليد ميکند که 40 تالرش براي نصف روز کار- و 40 تالر ديگرش براي کار اضافيست. و ارزش دو عنصر باقيماندهي سرمايه 60 تالر است. چون فراوردهي واقعي کارگر 80 تالر است پس او تنها ميتواند 80 تالر بازتوليد کند نه 140 تالر. ... احياء مجدد زمان کار قبلي در فرآوردهي جديد به صرف(با مصرف نيروی کار) کارگران انجام ميگيرد و با افزوده شدن زمان کار تازه، همان زمان کار قبلي با افزوده شدن کار تازه که براي توليد فرآوردهي جديد لازم است حفظ و احيا ميشود. پس کارگر در کار روزانهاش ارزش مواد خام و ابزار را ايجاد نميکند(با افزودن ارزشي تازه بر آن به فرآوردهي جديد منتقل ميکند). بدينسان سرمايهدار حفظ ارزش پيشين و کار اضافي جديد هر دو را به رايگان کسب ميکند. مجانی بودنش از آن جهت نيست که برای کارگر هزينهای در بر ندارد بلکه برعکس از آن جهت است که مواد و ابزار کار که شرايط کار کارگر را تشکيل میدهند در دست سرمايهدار هستند و کارگر بدون استفاده از کار عينيتيافتهای که در دست سرمايه است، نمیتواند کار کند؛ همين کار عينيت يافتهی موجود در دست سرمايهدار است که بايد در کار جديد کارگر تغيير شکليافته به صورت فراوردهی جديد در آيد. پس ارزش نخ و دوک موجود در فراوردهی جديد محفوظ میماند بیآنکه سرمايهدار از اين بابت چيزی به کارگر پرداخته باشد. محفوظ ماندن آنها منوط به اين امر ساده است که با کار جديد ارزش تازهای بر آنها افزوده میشود. رابطهي آغازين کار و سرمايه سبب ميشود که خدمت کارگر با کار زندهاش بر کار عينيت يافتهي موجود، براي سرمايه هزينهاي در بر نداشته باشد همانطور که براي کارگر هم متضمن هيچ هزينهاي نيست." صص331 -328
"سرمايهدار کار اضافي را با حفظ ارزش مواد و ابزاري که به کار انداخته به رايگان کسب ميکند. کار با افزودن ارزشي تازه به ارزش قبلي در ضمن آنچه را که هست حفظ و دائمي ميکند. حفظ ارزش موجود در قالب فراوردهي جديد براي سرمايه هزينهاي ندارد. تملک کار فعلي از سوي سرمايهدار زمينهاي است براي ادعاي تملک بر کار آتي." ص341
سرمايهدار "از طريق پرداخت معادل هزينههاي توليد نيروي موجود در قابليت کاري او؛ يعني تامين وسيلهي معاش و تجديد قواي حياتي وي، کار زندهي کارگر را به خود اختصاص ميدهد و از اين راه دو چيز مجاني به دست ميآورد: نخست کار اضافييي که ارزش سرمايهاش را زياد ميکند، و ديگر کيفيت کار زنده را که نگهدارندهي کار قبلي است که در اجزاء تشکيل دهندهي سرمايه ماديت يافته و بدين طريق ارزش از پيش موجود سرمايه را حفظ ميکند." ص342
کارل. مارکس؛ گروندريسه جلد يکم ؛ ترجمه باقر پرهام و احمد تدين
نظرات شما عزیزان: