تكلم، خواندن و نوشتن
"در تكامل قلمرو حيواني در مرحله ظهور انسان، افزايش فوقالعادهاي در فعاليت عالي اعصاب انسان پيدا شد. انسان سيستم علائم نخستين و واقعي را نيز دارا است؛ اما تكلم سيستم علائم ثانوي (تكلم، خواندن و نوشتن) يا سيستم مخصوص واقعي علامتدادن است و اين خود مشخص علائم نخستين است. از يك طرف تحريكات مختلفي كه به وسيله تكلم ايجاد ميشود ما را از واقعيت دور ميسازد و بنابراين بايد هميشه اين نكته را به خاطر داشته باشيم تا روابطمان با واقعيت به هم نخورد. از طرف ديگر بطور مسلم كار و تكلم بوده است كه ما انسانها را درست كرده است؛ و اينك نيازي به صحبت دربارهي آنها نداريم بنابراين شك نيست كه قوانين اساسياي كه براي سيستم علائم نخستين درست شده، بايد بر سيستم علائم ثانوي(تكلم، خواندن و نوشتن) نيز حاكم باشد، زيرا اين هر دو وظيفهي يك سلول عصبي است." پاولوف تكلم پا به پاي كار در زندگي انسان پيش ميرود، و تاثير مستقيم بر روي سازمان بدن دارد. مغز و دستگاه حواس تحت تاثير كار و تكلم هر دو تغيير شكل پيدا كردند و در جريان وحدت يافتن اعمال حياتي بدن انسان، كيفيات جديدي تحصيل كرد و كامل شد. قسمت عمده رشد و تكامل شعور را بايد به محيط اجتماعي و نفوذ شديد آن در اعمال متقابل بين رشد و تكامل كار و تكامل مغز و تكلم مربوط دانست.
نظرات شما عزیزان: