عامل تعیین کننده در تاریخ
"براساس برداشتِ ماترياليستي، عامل تعيين کننده در تاريخ، در تحليل نهايي، توليد و بازتوليدِ زندهگي بلافاصله است. ولي اين خود، داراي ويژگييي دوگانه است. از يک سو توليدِ نيازهاي زندهگي مانند: خوراک، پوشاک، پناهگاه و ابزاري است که براي فراهم کردن آنها بايستهاند، و از سوي ديگر توليد خودِ موجودهاي انساني، زادآوري گونهها. نهادهاي اجتماعييي که انسانهاي يک چرخهي تاريخي معين و يک کشور معين به فرمان آنها زندهگي ميکنند، با هر دو گونه توليد مشروط ميشوند: از يک سو با مرحلهي تکاملِ کار و از سوي ديگر با تکاملِ خانواده. هرچه تکاملِ کار کمتر باشد، و هر اندازه حجم توليدِ آن و به دنبال آن، ثروت جامعه محدودتر باشد، به همان اندازه نيز نظام اجتماعي به گونهي نيرومندتري زير سلطهي پيوندهاي جنسي به نظر ميرسد. ولي درون اين ساختارِ جامعه که بر پايهي پيوندهاي جنسي است، بارآوري کار بيشتر و بيشتر فرا ميگذرد، و همراه با آن، مالکيت خصوصي و دادوستد، اختلافِ ثروت، امکان بهرهگيري از نيروي کارِ ديگران، و از اين روي پايهي تناقضهاي طبقاتي فراهم ميآيد: عناصرِ نوينِ اجتماعي، در طي نسلها براي سازگار کردنِ ساختارِ اجتماعي پيشين با شرايط نوين تلاش ميکنند، تا آن که سرانجام ناسازگاري آن دو به يک انقلاب کامل ميانجامد. جامعهي پيشين که بر پايهي گروههاي جنسي استوار است، در برخورد با طبقههاي اجتماعي به تازهگي فراگذشته، فرو ميپاشد و به جاي آن يک جامعهي نو نمايان ميشود که در يک دولت سازمان يافته است، محدودههاي پاييني آن ديگر، گروههاي جنسي نيست بلکه گروههاي سرزميني است، جامعهيي است که در آن سازمان خانوادگي يکسره زير چيرگي نظام مالکيت است، و در آن تناقضهاي طبقاتي و مبارزههاي طبقاتي که محتواي همهي تاريخ تاکنون نوشته شده را ميسازد، آزادانه گسترش مييابد."
فردريک انگلس؛منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت؛ ص 12 ترجمه خسرو پارسا، نشر ديگر 1386
"مورگان نخستين کارشناسي بود که ... از ميان سه دوران عمدهي توحش، بربريت و تمدن، به يکمي و دومي و گذار آن به سومي ميپردازد. وي هريک از اين دورانها را برپايهي پيشرفتي که در توليد وسايل معاش پيدا شده به مرحلههاي پاييني، مياني و بالايي بخش ميکند، زيرا همان گونه که ميگويد:
همهي مسئلهي چيرگي آدمي بر زمين، وابسته به مهارتِ وي در اين راستا بود. انسان تنها موجود زندهيي است که ميتوان گفت کنترل مطلق بر توليد خوراک پيدا کرده است. دورانهاي بزرگ پيشرفت بشر کم و بيش بستهگي مستقيمي با گسترش منابع معاش داشته است." همان منبع ص 31
نظرات شما عزیزان: