دلبستهگي دو سويه
"آزادي کامل در ازدواج تنها هنگامي ميتواند به گونهيي فراگير عملي شود، که برچيدن توليد سرمايهداري، و مناسبات مالکيتي برآمده از آن همهي آن خرده ارزشهاي اقتصادي را که هنوز يک چنين اثر نيرومندي در گزينش شريک بازي ميکند، از ميان برده باشد. در آن هنگام ديگر هيچ انگيزهيي مگر دلبستهگي دو سويه برجاي نخواهد ماند."
"... با از ميان رفتن ملاحظههاي اقتصادي که زن را وادار ميکند بيوفايي مرسومِ مرد را تحمل کند- نگراني دربارهي معاش و حتا بيشتر از آن در بارهي آتيهي فرزنداناش- برابري زنان که با اين روش به دست ميآيد، با تکيه به همهي تجربههاي گذشته ميتوان گفت اين برابري براي تک همسر شدن واقعي مردان و نه چند شوهره شدن زنان اثر بسيار چشمگيري داشته و به آن ميانجامد."
"... پس آنچه اينک در بارهي سازگاري مناسباتِ جنسي- بعد از نابودي نه چندان دورِ توليد سرمايهداري- ميتوانيم حدس بزنيم بيشتر يک ويژهگي منفي دارد، و بيشتر محدود به آن چيزهايي است که از ميان خواهد رفت. اما چه چيزي به آن افزوده خواهد شد؟ پاسخ اين پرسش، بعد از پرورش يافتن نسلي نوين معين خواهد شد: نسلي از مرداني که هيچگاه در سراسر زندهگيشان فرصت خريد تن در دادن زن با پول يا با هر ابزار قدرت اجتماعي ديگر را، نداشتند، و نسلي از زناني که هيچگاه ناگزير نبودهاند براي هيچ ملاحظهيي مگر عشق راستين، خود را به هيچ مردي واگذار کنند، يا از تسليم خود به معشوقهاي خويش براي ترس از پيآمد اقتصادي آن خودداري نمايند. هنگامي که چنين مردماني پيدا شوند، بايدهايي را که ما امروز براي کردارشان ميانديشيم به پشيزي نخواهند گرفت. آنها کردار و افکار همهگاني خود دربارهي رفتار هر فرد، را برقرار خواهند ساخت. همين و ديگر هيچ."
فردريک انگلس؛منشاء خانواده، مالکيت خصوصي و دولت؛ ص97-98-99ترجمه خسرو پارسا، نشر ديگر 1386
نظرات شما عزیزان: