تکامل انسان>21
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

 

آغاز تاريخ بشر

        تاريخ از اينجا آغاز مي‌شود. از جايي در بخش شرقي افريقا از لحظه‌اي كه يكي از اجداد اوليه‌ي انسان يك پاره سنگ از زمين برداشت و شروع به شكل دادن به آن كرد و آن را به صورت يك ابزار سنگي در آورد. با معيار امروز اين كار بسيار ساده و بدوي دانسته مي‌شود. اما همين كار موجب شد كه چيزي به وجود بيايد كه از آن‌چه در طبيعت موجود بود بي‌اندازه كارايي بيشتري داشت. اين اولين ابداع و ابتكار انسان بود و در اين لحظه انسان حركت و سيري را آغاز كرد كه تا به امروز ادامه داشته است. اين سير و حركت ما را از آن جانوران ميمون مانند يعني نخستين اجداد نوع انسان كه اولين ابزارهاي سنگي را ساختند بسيار بسيار دور كرده است.

       اولين ابزارهاي سنگي در اتيوپي پيدا شده و قدمت آن‌ها كه با روش علمي به دست آمده به حدود دو ميليون و پانصد هزار سال پيش بر مي‌گردد. اين‌ها قديم‌ترين ابزار سنگي است . و حتي در مقايسه با همه‌ی ابزارهاي سنگي ديگر بسيار ساده است. اين ابزار‌ها قلوه سنگ‌هاي درشت و بسيار ساده‌اي است كه آن‌هارا از بستر يك رودخانه برداشته‌اند و بعد آن‌ها را شكسته‌اند و براي اين كار از يك پاره سنگ ديگر به صورت چكش استفاده كرده‌اند، سنگ چكشي را در يك دست گرفتند و آن را بر سنگي كه مي‌خواستند از آن ابزار درست كنند، كوبيده‌اند و به اين ترتيب  از اين  سنگ تيكه‌هاي نازك تيغه مانند جدا شده است. اين جور شكستگي‌ها در قلوه سنگ‌ها نشان دهنده‌ي آن است كه با يك سنگ ديگر ضربه‌اي محكم و ماهرانه بر آن‌ها وارد شده است.

       توانايی ساختن ابزارهای سنگی چه تغييری در اجداد اوليه‌ی انسان  به وجود آورد؟ بين سه تا دو ميليون سال پيش  يعني در دوره‌اي كه مهارت در ساختن ابزارهاي سنگي تكامل پيدا كرد، در نوعي از پستانداران كه باستان شناسان آن را با نام «همونيك» يا «انسان واره» مي‌شناسند از لحاظ جسمي به تدريج دگرگوني ايجاد شد و تقريبا" به انسان امروزي شباهت بيشتري پيدا كرد. حالا بعد از سه ميليون سال اگر يكي از آن‌ها زنده مي‌بود و او را مي‌ديديم در باره شكل و قواره‌اش چه مي‌گفتيم؟

       اگر امروز آن‌ها را توي خيابان مي‌ديديد، به نظر مثل شامپانزه‌هايي مي‌آمدند كه روي دو پا ايستاده باشند. و ضمنا" دليلي هم در دست نداريم كه بر اساس آن بتوانيم بگوييم كه حالات و رفتار آن‌ها با شمپانزه تفاوتي داشته. جز همين خصوصيت كه مثل انسان امروزي روي دو پا راه مي‌رفته‌اند. اما در دو ميليون سال پيش واقعا" انسان در جريان سازگاري تحول عظيمي پيدا كرد. و تغييراتي بنيادي در ساختمان جسمي او به وجود آمد و سرانجام شكل انسان امروزي به خود گرفت.

       اندازه مغز انسان نسبت به مغز اين اجداد نيمه ميمون نيمه انسان حداقل پنجاه درصد بزرگ‌تر شد و علاوه بر اين اندازه بدن انسان (قد) هم افزايش پيدا كرد  و اين تغيير خيلی مهم بود. وزن بدن انسان هم نسبت به اجداد اوليه در حدود پنجاه در صد بيشتر شد. به اين ترتيب اگر فرضا" حالا يكي از اين انسان‌هاي اوليه‌ي دو ميليون سال پيش را از فاصله‌اي مي‌ديديد در نظر شما فرقي با انسان امروزي نداشت. اين طور به نظر مي‌آيد  كه آدم‌هاي عصر حجر قديم پا در ركاب سرعت گذاشته بودند و به تاخت از دايره‌ي طبيعت دور مي‌شدند. در دايره‌ي طبيعت گياهان و جانوران تغيير و تكامل‌شان بسيار آهسته است، و سير تكاملي بيولوژيكي آن‌ها ميليون‌ها سال طول مي‌كشد. اما انسان در جهتي كه آن را تاريخ مي‌ناميم بي‌وقفه مي‌شتافت و در سير تاريخ  تغييرات بسيار بسيار سريع بود و به اين ترتيب انسان جهاني را كه امروز  در آن زندگي مي‌كنيم به وجود آورد.

       اما اين ابزارهاي سنگي به اجداد اوليه‌ي ما چه امكاني داد كه توانست نقطه آغاز چنين حركتي در تاريخ زندگي انسان باشد؟

 

 گفته شده كه كمكي كه اين ابزارها‌ي سنگي به اجداد اوليه‌ي انسان كرد و قدرتي كه به آن‌ها داد حاصل همين عمل بريدن و خردكردن و كوبيدن در زندگي روزمره بود و بايد توجه داشته باشيم كه آن‌ها در علف زارهاي بخش شرقي افريقا زندگي مي‌كردند. آن‌ها با گروهي از جانوران درنده گوشت‌خوار، مانند كفتار، شير يا سگ‌هاي وحشي و درندگاني از اين قبيل مواجه بودند. محيط زيست آن‌ها از لحاظ انواع جانوران و همين‌طور مواد غذايي گياهي بسيار غني بود. اما انسان‌هاي اوليه از حيث برخورداري از مواد غذايي تقريبا" در پايين‌ترين مرتبه قرار داشتند. از طرف ديگر جانوران كه براي شكار و خوردن هر چيزي ساختمان دندان‌هايشان مناسب‌تر بود، با رقابت شديد مواجه بودند. مثلا" تصور كنيد كه لاشه‌ي يك حيوان آن جا در علف‌زاری افتاده است؛ جانوران گوشت‌خواري مثل كفتار، شير، پلنگ و يوزپلنگ و مانند اين‌ها تا آنجا كه خواسته‌اند و توانسته‌اند از اين لاشه خورده‌اند؛ اما از اين لاشه، استخوان‌هايي باقي‌مانده كه حتي كفتار‌ها هم با دندان‌هاي بزرگ و محكم‌شان نتوانسته‌اند آن‌ها را بشكنند. البته اجداد اوليه‌ي انسان تفاوت‌شان با اين جانوران اين بود كه تا اندازه‌اي با هوش‌تر بودند، مي‌توانستند يكي از اين استخوان‌هاي بزرگ را بردارند و آن را روي يك تكه سنگ بگذارند و آن وقت با يك ابزار سنگي روي آن بكوبند و در واقع براي شكستن استخوان از يك تكيه‌گاه يا نقطه اتكايي ساده استفاده كنند و همين‌طور از يك اهرم ساده كه در واقع پي بردن به يك قاعده مكانيكي است .اهرم، نقطه اتكا، نيرو.

       با همين اهرم‌هاي ساده و تكيه‌گاه‌هاي ساده مي‌توانستند استخوان‌ها را بشكنند كه جانوران از شكستن آن‌ها با دندان‌هايشان عاجز بودند. تا آن وقت مغز اين استخوان‌ها را كه ماده‌ي غذايي بسيار مفيدي بود بخورند. مغز استخوان از لحاظ پروتئين خيلي غني است و براي تغذيه جانوران يا در واقع انسان‌واره‌هاي اوليه كه مغز آن‌ها رو به تكامل و بزرگ شدن گذاشته بود، بسيار مفيد بود. همراه با بزرگ شدن مغز اجداد اوليه انسان، تسلط آن‌ها بر محيط زيست شان هم رو به افزايش گذاشت. مي‌توانيم تصور كنيم كه آن‌ها هم مثل ما انسان‌هاي امروزي پيوسته براي يافتن راه‌هاي جديدي كه كار‌آمدتر باشد فكر مي‌كردند و همين توانايي يا به طوري كه «لس‌لي‌آيلود» مي‌گويد:

       همين انگيزه‌ي جبري براي ابتكار و ابداع است كه خصوصيت اصلي نوع انسان را مشخص مي‌كند. همين قوه‌ي ابتكار و ابداع است كه از ما انسان ساخته است. نقطه شايان توجه در تاريخ تکامل انسان اين است كه اين قوه يا توانايي، چگونه به وجود آمد  و توسعه پيدا كرد؟ اولين نشانه‌هاي عملي آن‌چه بود؟ و چگونه يك ابداع زمينه‌اي براي ابداع ديگر شد؟ و به چه ترتيب در مجموع، به صورت امروزي درآمد؟ بنابراين پي بردن به اين واقعيت بخش اصلي در شناخت تاريخ تكامل انسان است.

       يكي از مهم‌ترين خصوصياتي كه در تعريف انسان به آن اشاره مي‌شود، بسيار بزرگ بودن اندازه مغز انسان است و همين بزرگي مغز يا كانون شعور و تعقل ما است كه ابتكار و ابداع را ممكن ميكند. بنابراين بخشي از تاريخ و ابداع و ابتكار انسان به جريان تكامل مغز انسان مربوط مي‌شود، و ساختن ابزارهاي سنگي به عنوان اولين ابتكار در سير تكامل انسان رمز اصلي در همه‌ي جريانات ديگري است كه تا به امروز ادامه داشته است.

 اجداد اوليه‌ي انسان با تلاش‌هاي خود امكانات داشتن مغز بزرگ‌تر را به وجود آوردند. يكي از اين امكانات يا عوامل نوع تغذيه بود كه مي‌توانست براي مغزهاي بزرگ‌تر مناسب باشد. بافت‌هاي مغزي با هر نوع غذاي ساده‌اي به وجود نمي‌آيد. مغز عضوي است كه ايجاد و رشد آن جريان پيچيده‌اي دارد و مواد غذايي در رشد و تكامل آن بسيار موثر است. البته مغز انسان‌هاي امروزي از مغز انسان‌واره‌هايي كه در حدود دو ميليون و پانصد هزار سال پيش زندگي مي‌كردند و ابزار‌هاي سنگي مي‌ساختند خيلي بزرگ‌تر است. اما به هرحال، همين همبسته بودن دو عامل، در تكامل يعني رابطه‌ي بين تكنولوژي ساده و تكامل بيولوژيكي است كه نوعي انسان را در ميان جانوران مشخص مي‌كند.

       مي‌توانيم بگوييم كه بين اولين ابزارهاي سنگي عصر حجر و تازه‌ترين نرم‌افزار‌هاي كامپيوتري امروز پيوندي مستقيم وجود دارد و اين قوه ابتكار و ابداع انسان است كه رشته اين ارتباط را تشكيل مي‌دهد. ضمنا" لازم به ياد‌آوري است كه در آن عصرها موجودات انسان مانند ديگري هم زندگي مي‌كردند كه اجداد اوليه‌ي انسان امروزي ناگزير بودند كه در رقابت با آن‌ها تلاش كنند. اين موجودات، مانند اجداد اوليه‌ي انسان با هوش بودند و شايد در ابتدا موفقيت بيشتري هم داشتند، اما قادر نبودند كه در مغزشان رشته پيوند ابتكارها و ابداعات را نگه دارند و دنبال كنند. رشته‌اي كه از دو ميليون و پانصد هزار سال پيش تا به امروز تداوم يافت و انسان را به جايي كه امروز هست رساند

       اگر دوره‌ي يك ميليون ساله‌ي بين سه ميليون و دو ميليون سال پيش را در نظر بگيريم در اين دوره انواع گوناگوني از انسان‌هاي اوليه وجود داشته‌اند و بطوري كه تاريخ سير تكامل نشان مي‌دهد، انگار اين نوع‌هاي متفاوت در حركت خود راه‌هاي مختلفي را در پيش مي‌گرفتند و تنها همان نوعي كه اجداد بلافاصله‌ي نوع انسان امروزي بودند توانستند راه مناسب و درست پيدا كنند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 28 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب