چند خبر متفاوت
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

شایعه پیش بینی زلزله 10 ریشتری تکذیب شد

دکتر زارع:سازمان زمین شناسی آمریکا اساسا چنین پیش بینی‌ای را مطرح نکرده و این شایعه کاملا بی اساس است در پاسخ به این سوال که آیا اصولا زمین لرزه ای با بزرگی 10 ریشتر در منطقه خاورمیانه قابل تصور است است گفت: بزرگترین زلزله ثبت شده تاریخ، زلزله‌ ۹٫۵ ریشتری ۱۹۶۰ در شیلی است که این زلزله مربوط به فرورانشی بوده که در اقیانوس آرام اتفاق افتاده است و اساسا امکان وقوع زلزله 10 ریشتری در خاورمیانه قابل بحث نیست.

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/268126

طلب 4 میلیارد دلاری ایران از مشتریان نفتی

مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران مطالبات ایران از شرکت های خارجی بابت فروش نفت را چهار میلیارد دلار اعلام کرد و گفت: این مطالبات به صورت تهاتر کالا و دارو دریافت خواهد شد.
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/268157

مسمومیت ده‌ها دانش‌آموز دختر در افغانستان

حدود 50 تن از دانش‌آموزان دختر دبیرستان «بی‌بی مریم» شهر «تالقان» مرکز ولایت «تخار» صبح امروز مسموم شدند.
3 روز پیش نیز حدود 20 تن از دانش‌آموزان دختر دبیرستان «هاجره» شهر تالقان مسموم شدند.
تاکنون علت مسمومیت این دانش‌آموزان مشخص نشده اما گفته می‌شود که آنان پس از استنشاق بویی شبیه گاز مایع، دچار خفگی می‌شوند.

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/268188

برادرکشی به خاطر تلفن همراه!

صبح روز پنجم بهمن ماه سال ۹۱ در رباط کریم

مقتول برادر کوچک‌تر حسن

قاتل حسین ۲۰ ساله:«من و حسن خیلی با هم خوب نبودیم و درگیری داشتیم اما درگیری‌هایمان طوری نبود که باعث قتل شود. من نمی‌خواستم حسن را بکشم او برادرم بود. چطور می‌توانم او را کشته باشم. آن روز خیلی عصبانی شده بودم. خود حسن هم در این عصبانیت نقش داشت. من داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم که مادرم آمد. سر تماشای تلویزیون با مادرم درگیر شدم. با بلند شدن صدایمان حسن به طرفداری از مادرم وارد دعوا شد. قضیه اصلا به او ربطی نداشت اما دیدم یک کارد میوه خوری برداشت و به طرف من آمد. من دیدم که تلفن همراهم دستش است. از او خواستم تلفنم را پس بدهد اما او در عوض فحاشی کرد و تلفنم را مخفی کرد. من هم عصبانی شدم. وقتی که دیدم او با کارد میوه خوری سمت من آمده من هم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و به طرف حسن رفتم.
مادرم میان ما بود و می‌خواست ما را از هم جدا کند اما زورش به ما نمی‌رسید. من و حسن با چاقو به هم ضربه می‌زدیم او مرا زخمي‌کرد. من هم چند ضربه به طرف او پرت کردم که نفهمیدم چه شد که ناگهان خون از گردن حسن به اطراف پاشید. او چند قدم به عقب رفت و افتاد روی زمین. تا اینکه فهمیدم به خاطر‌‌ همان ضربه مرده است.»

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/268182



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب