"آقاي توماس توك(Thomas tooks)، در تحقيقات خود راجع به جريان پول به اين واقعيت اشاره مينمايد كه پول، در نقش ويژه خود به عنوان سرمايه دچار بازگشتي به منشاء صدورش ميگردد، در حالي كه اين نكته در مورد پولي كه صرفا" به عنوان پول رايج1 عمل ميكند صادق نيست. اين وجه تمايز(كه در هر صورت مدتها پيش توسط سرجيمز استوارت عنوان گرديده بود)، به وسيله آقاي توك صرفا" به عنوان حلقه رابطي در بحث خود بر عليه "منتشركنندگان پول2" و اظهارات آنان راجع به تاثير انتشار پول كاغذي بر قيمت كالاها به كار رفته است. نويسنده ما (ماركس)، برعكس اين وجه تمايز را نقطه شروع تحقيقات خود درباره ماهيت خود سرمايه قرار ميدهد، و به خصوص اين سوال را مطرح مينمايد كه: چگونه پول، اين شكل وجودي مستقل ارزش، به سرمايه تبديل ميگردد؟
همه تجار – به گفته تورگوت(Turgot)- در اين نكته مشتركند كه آنها ميخرند تا بفروشند: فروش آنها مساعدهاي است كه بعدها به خودشان باز ميگردد.
خريد به خاطر فروش3، اين حقيقتا" معاملهاي است كه در آن پول به عنوان سرمايه عمل ميكند، و بازگشت آن را به نقطه صدورش ضروري مينمايد؛ يعني در تمايز با فروش به خاطر خريد4، كه در اين پروسه ممكن است پول تنها به عنوان پول رايج عمل كند. لذا مشاهده ميگردد كه ترتيب معكوسي كه در آن اعمال خريد و فروش به دنبال يكديگر ميآيند، دو شكل حركت مختلف گردش را بر پول نقش مينمايد. براي تشريح اين پروسه نويسنده ما فرمول زير را ارائه ميدهد:"
ادامه دارد
انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، ص26چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار
1 – وبلاگ آموختن: پول به دو شکل در سطح جامعه منتشر ميگردد. يک شکل آن پولي است که در دست سرمايهدار است و با سرمايهگذاري کردن آن در شاخههاي مختلف اقتصادي در پي به دست آوردن کار اضافي، که منشاء ارزش اضافي است و به صورت سود در دست سرمايهدار قرار ميگيرد يا اصطلاحا" گوييم که سرمايه انباشت شده است. در حقيقت اين پول؛ در رابطه خريدن براي فروختن قرار ميگيرد. شکل دوم پول در سطح جامعه، پولي است که در دست اکثريت مردم غير سرمايهدار قرار دارد که آن را با کالاهاي مورد نياز روزانه خود مبادله ميکند به اين گونه پول، پول رايج گويند. در حقيقت اين پول در رابطه فروختن براي خريدن قرار ميگيرد. بولد کردن دو کلمه پول رايج از طرف وبلاگ آموختن است.
2 – Currency men
3 – وبلاگ آموختن: منظور از خريدن براي فروختن اين است که سرمايهدار در حجم زياد کالايي را ميخرد که به آن نياز ندارد و آن را فقط براي فروش خريده تا از قبل آن پولي بيشتر از پول اولش به دست آورد. تاجران(بازرگانان)، کارخانهداران، بانکداران در اين رابطه قرار ميگيرند. دستفروش کالا يا کالاهايي را ميخرد تا بفروشد و از قبل آن امرار معاش کند، درست است که دستفروش در اين رابطه قرار ميگيرد اما اولا" قابل مقايسه با تاجران بزرگ که حجم عظیمی کالا را در اختیار دارند، نيستند و نيز اينان در اثر نبود شغل مناسب مجبورند جهت امرار معاش در حاشيه اين رابطه قرار بگيرند.
4 – وبلاگ آموختن: منظور از فروختن براي خريدن اين است که افرادي مانند کشاورز و کارگر کالايي را که خود دارند ميفروشند تا با پول آن نيازهايي مانند خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان و ... تهيه نمايند. کشاورز کالاهايي مانند گندم، جو، ذرت، نخود، گوسفند، بز و ... دارند و کارگر کالاي نيروي کار دارد.
نظرات شما عزیزان: