مروري بر کتاب سرمايه(48)
ج.پول
(II) وسيله پرداخت
با توسعه گردش کالايي شرايط نويني ظاهر ميگردد: بيگانگي يک کالا از تجسم قيمت آن به تدريج شکل ميگيرد. کالاها به مدت زمانهاي متفاوتي براي براي توليدشان نيازمندند؛ آنها در فصلهاي مختلفي توليد ميشوند، برخي از آنها بايستي به بازارهاي دوري فرستاده شوند و غيره. از اينرو ممکن است شخص A قبل از اينکه خريدار B قادر به پرداخت گردد، فروشنده باشد. عمل، شرايط پرداخت را به اين طريق تنظيم ميکند: A يک اعتبار دهنده ميشود B يک مديون، و پول به عنوان وسيله پرداخت تعيين ميگردد. بنابراين رابطه اعتباردهنده و مديون از قبل خصومتآميز ميشود.(اين امر ميتواند مستقل از گردش کالايي هم اتفاق بيفتد، براي مثال، در دوران قديم و قرون وسطا.) ([135]ص97)
در اين رابطه، پول با اين عنوانها عمل ميکند: (1) به عنوان معيار ارزش در تعيين قيمت کالاي فروخته شده؛ (2) به عنوان يک وسيله ايدهآل براي خريد. با احتکار، پول از گردش خارج ميشد، در اينجا به عنوان وسيله پرداخت، وارد جريان گردش ميشود، اما اين عمل فقط بعد از آنکه کالا از جريان گردش خارج شد صورت ميگيرد. خريدار مقروض، به اين خاطر فروش ميکند تا بتواند دين خود را پرداخت نمايد؛ در غير اين صورت اجناس او را به حراج خواهند گذارد. بنابراين، اکنون از طريق يک ضرورت اجتماعي که مستقل از روابط مربوط به گردش ظهور مينمايد، پول در شکل خودش، تبديل به نقطه پايان فروش ميگردد.([136]صص97-98)
عدم همزماني خريد و فروش، که باعث ظهور نقش پول به عنوان وسيله پرداخت ميگردد، در عين حال بر اقتصاد حوزه گردش تاثير ميگذارد، پرداختها در يک نقطه مشخص متمرکز ميگردند. وايرمنت virements (تاديه پول از حساب خود به حساب يکنفر ديگر به وسيله حواله) در قرون وسطا در ليونز1 (Lyons)، تنها ماندهي خالص موازنه پرداختهاي ادعايي از دو طرف بود.([137]ص98)
تا آنجا که پرداختها متوازن باشند، پول تنها به طور ايدهآل به عنوان پول محاسباتي يا معيار ارزشها عمل ميکند. تا آنجا که پرداختهاي واقعي بايستي صورت گيرد، پول به عنوان يک واسطه گردش و يا تنها به عنوان شکل وساطتگر و محو شونده متابوليسم ظاهر نميشود، بلکه به عنوان تجسم کار اجتماعي، به عنوان وجود مستقل ارزش مبادله و به عنوان کالاي مطلق نمايان ميگردد. اين تضاد مستقيم در آن مرحلهاي از توليد و بحرانهاي تجاري بيرون ميريزد که بحران پولي ناميده ميشود. اين بحران فقط در جايي اتفاق ميافتد که سلسله گسترش يابنده پرداختها، و يک سيستم ساختگي برقراري آنها، به طور کامل توسعه يافته باشد. با اختلالات عموميتري در اين مکانيسم، سواي اين که منشاء آنها کجا باشد، پول فورا" و به طور ناگهاني از شکل ايدهآل خود به عنوان پول محاسباتي به نقدينه بيارزشي تبديل ميشود؛ کالاهاي ناسپاس ديگر به هيچوجه نميتوانند با آن مبادله گردند.([138]ص99)
پول اعتباري از عملکرد پول به عنوان وسيله پرداخت ناشي ميگردد. اسناد ديون نيز به نوبه خود گردش ميکنند تا اين ديون را به ديگران منتقل نمايند. با سيستم اعتباري، نقش پول به عنوان وسيله پرداخت مجددا" گسترش مييابد؛ در اين مقياس پول شکلهاي وجودي خود را پيدا ميکند، که در اين اشکال دنياي معاملات تجاري بزرگ را اشغال مينمايد، در حالي که سکه عمدتا" به دنياي تجارت خُرد تبعيد ميشود.([40-139]ص101)
در مرحله مشخص و حجم معيني از توليد کالايي، نقش پول به عنوان وسيله پرداخت به ماوراء حوزه گردش کالاها گسترش مييابد؛ پول تبديل به کالاي عمومي قراردادها ميگردد. اجارهها، مالياتها و امثال آن از پرداختهاي جنسي به پرداختهاي پولي تبديل ميگردند. مقايسه نماييد با فرانسه عهد لويي چهاردهم (بواگيلبرت و و و بان)، از جهت ديگر، آسيا، ترکيه، ژاپن و غيره.([41-140]ص102)
تبديل پول به يک وسيله پرداخت، انباشت آنرا نسبت به تاريخي که پرداخت انجام ميگردد ضروري ميسازد. احتکار، که با رشد بيشتر جامعه، به عنوان يک شکل بارز کسب ثروت از ميان رفت، مجددا" به عنوان ذخيره مالي وسايل پرداخت ظاهر ميگردد.([142]ص103)
ادامه دارد
انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، صص62-63-64 چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار
1 – نوعي موسسه که در آن چکهاي بانکها و اشخاص مختلف را مبادله مينمودند – تصفيه ميکردند.
نظرات شما عزیزان: