مروري بر کتاب سرمايه(57)
3.نرخ ارزش اضافي
v90+c410= 500پوند= C . در انتهاي پروسه کار، که در آن v به نيروي کار تبديل گرديده، خواهيم داشت: 590=s90+v90+c410 فرض کنيم که c شامل 312 مواد خام، 44 مواد کمکي، و 54 استهلاک ماشين آلات باشد که در مجموع ميشود 410 . و فرض کنيم که ارزش تمام ماشينآلات 1054 باشد. هرگاه اين رقم يکجا وارد محاسبه گردد، براي c در دو طرف معادله خواهيم داشت 1410؛ ارزش اضافي مانند سابق 90 باقي ميماند.([212]ص179)
از آنجا که که ارزش c صرفا" به طور مکرر در محصول ظاهر ميشود، ارزش محصولي که به دست ميآيد با ارزشي که در پروسه خلق گرديده تفاوت مينمايد؛ بنابراين، مقدار ارزش ايجاد شده نه s+v+c بلکه s+v خواهد بود. از اينرو مقدار c براي پروسه توليد ارزش اضافي فاقد اهميت است، يعني 0=c ([213]ص180) در عمل، اين موضوع در حسابداري تجاري هم اتفاق ميافتد، به عنوان مثال، در محاسبه سود يک کشور از صنايع آن، مواد خام وارداتي کسر ميشود.([215]ص181) براي نسبت ارزش اضافي بر سرمايه کل، به جلد سوم مراجعه نماييد.
بنابراين: نرخ ارزش اضافي عبارت است از s تقسيم بر v ،(ارزش اضافی تقسيم بر سرمايه متغير، عدد حاصل را در 100 ضرب میکنيم.) در مثال فوق 90 تقسيم بر 90 مساوي است با 100% .
زمان کاري که کارگر در طول آن ارزش نيروي کارش را باز توليد مينمايد- در شرايط سرمايهداري يا شرايط ديگر- عبارت از کار لازم است؛ آنچه که بعد از اين (زمان) انجام ميگيرد، يعني توليد ارزش اضافي براي سرمايهدار، کار اضافي است.([215-217]صص183-184) ارزش اضافي، کار اضافي متبلور شده است و تنها شکل اخاذي (بهرهکشي) از يک مقوله واحد، شکلبنديها (فرماسيونهاي) گوناگون اجتماعي را مشتق ميسازد.
مثال براي نادرست بودن درج c (در رابطه نرخ ارزش اضافي):([217-229] senior صص185-196)
مجموع کار لازم و کار اضافي، مساوي روز – کار خواهد بود.
ادامه دارد
انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، ص78 چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار
نظرات شما عزیزان: