مروري بر کتاب سرمايه(58)
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

مروري بر کتاب سرمايه(58)

4.روز-کار

      زمان کار لازم مشخص است. کار اضافي متغير بوده، اما تغييرات آن در حدود معيني رخ مي‌دهد. کار اضافي هرگز به صفر کاهش نمي‌يابد، چون که به دنبال آن توليد سرمايه‌داري متوقف مي‌گردد. به دلايل عملي، کار اضافي هيچ وقت تا ميزان 24 ساعت بالا نمي‌رود، و به علاوه، حد بالاي آن همواره تحت تاثير زمينه‌هاي اخلاقي قرار دارد. اما اين حدود بسيار انعطاف‌پذيرند. ضرورت اقتصادي ايجاب مي‌کند که روز کار، بيشتر از حد متوسط فرسودگي کارگر نباشد اما حد متوسط چيست؟ تناقضي به وجود مي‌آيد و تنها زور مي‌تواند ميزان آن را تعيين کند. لذا مبارزه ميان طبقه کارگر و طبقه سرمايه‌دار بر سر روز کار متوسط آغاز مي‌گردد. ([231-235]صص198-202)

      کار اضافي در اعصار اجتماعي سابق. تا موقعي که ارزش مبادله اهميت بيشتري نسبت به ارزش مصرفي ندارد، کار اضافي معتدل‌تر است، به عنوان مثال در ميان اقوام ابتدايي؛ تنها در نقاطي که ارزش قابل مبادله بي‌واسطه – طلا و نقره- توليد مي‌شد، کار اضافي وحشتناک بود. در دولت‌هاي برده‌داري آمريکا، تا هنگامي که توليد انبوه پنبه جهت صادرات آغاز گرديد، وضع به همين منوال بود. همين‌طور کار بيگاري (corvee) مثلا" در روماني.

      کار بيگاري بهترين وسيله مقايسه با استثمار سرمايه‌داري است، زيرا اين شيوه کار اضافي را به عنوان يک زمان کار ويژه که مي‌بايست انجام پذيرد، تثبيت نموده و نمايش مي‌دهد Reglement organique (مقررات سازماني) (wallachia) ([235-236]صص204-206).

      به همان نسبت که شيوه‌هاي فوق (مقررات سازماني) آزمندي براي کار اضافي را به زبان مثبت بيان مي‌دارد.تصويب‌نامه‌هاي مربوط به کارخانه در انگلستان، بيان منفي آن است.   

      تصويب‌نامه‌هاي مربوط به کارخانه. تصويب‌نامه‌ 1850-([239]ص207) ده و نيم ساعت کار روزانه و 5/7 ساعت در روزهاي شنبه = 60 ساعت در هفته. کارخانه‌داران از راه حيله گري سود مي‌برند.([240-243]صص208-211)

      استثمار در بخش‌هاي مهار نشده و يا تنها بعدا" مهار شده: صنعت توري سازي، سفال‌گري، کبريت سازي، کاغذ ديواري، نانوايي، مستخدمين راه‌آهن، دوزندگان زن، آهنگران، کارگران شب کار و روزکار به صورت نوبتي: (الف)فلز کاري و صنايع فلزي.([256-263]صص227-235)

      اين حقايق ثابت مي‌کند که سرمايه‌، کارگر را چيزي بجز نيروي کار به حساب نمي‌آورد، نيروي کاري که، تا آنجا که در يک لحظه معين به طور کلي امکان‌پذير باشد، تمام اوقاتش زمان کار است، و اين که طول عمر نيروي کار براي سرمايه‌داران بي اهميت است.([264-295]صص236-238) اما آيا اين امر بر خلاف منافع سرمايه‌دار نيست؟ چه چيزي مي‌بايد جاي عاملي را که به سرعت فرسوده مي‌شود پر کند؟ تجارت برده سازمان يافته در داخل آمريکا، فرسودگي سريع بردگان را به عنوان يک اصل اقتصادي در آورده است، يعني دقيقا" مانند تامين کارگر از مناطق روستايي در اروپا، و غيره.([267]ص239) عرضه (کار) دارالمساکين (نيروي کاري که به وسيله نوانخانه فراهم مي‌شود.)([267]ص240) سرمايه‌دار، تنها به جمعيت اضافي که به طور مداوم در دسترس مي‌باشد چشم داشته و آن را فرسوده مي‌نمايد. اين که نسل انسان‌ها نابود گردد- apres moi le deluge . سرمايه براي سلامتي و يا عمر کارگر اهميتي قائل نيست، مگر اين که از طرف جامعه تحت فشار قرار گيرد... و رقابت آزاد قوانين ذاتي توليد سرمايه‌داري را، به صورت قوانين جبري خارجي که بر هر فرد سرمايه‌دار حاکم باشد، ظاهر گرداند. ([270]ص243)

      استقرار يک روز کار متوسط- نتيجه قرن‌ها مبارزه ميان سرمايه‌دار و کارگر.

      در ابتدا قوانين به اين خاطر وضع مي‌شد تا زمان کار را افزايش دهد؛ اکنون به خاطر کاهش آن صورت مي‌گيرد.([271]ص244) اولين "قانون کارگران" در روز 23 از سومين ماه 1349 از تقويم ادواردين(Edwardian)، با اين بهانه به تصويب رسيد که، طاعون آن‌قدر تلفات وارد ساخته که همه مجبورند بيشتر کار کنند. از اين‌رو حداکثر دستمزدها و حدود روزکار به وسيله قانون تثبيت گرديد. در 1496، در حکومت هنري هفتم، کار روزانه کارگران مزارع و تمام پيشه‌وران از 5 صبح تا حدود 7 تا 8 بعد از ظهر در تابستان از ماه مارس تا سپتامبر (اسفند تا شهريور) با يک ساعت، 5/1 ساعت و يا نيم ساعت استراحت در بين هر سه ساعت کار، ادامه داشت. در زمستان، مدت کار از 5 صبح تا تاريک شدن هوا بود. اين مقررات هيچ وقت صورت لايحه قانوني به خود نگرفت. در قرن 18 هنوز کار تمام هفته (با روزهاي تعطيل) هنوز در دسترس سرمايه‌ قرار نگرفته بود (به استثنا کار کشاورزي). مباحثات آن عهد را مقايسه نماييد. ([274-277]pp.248-51) تنها با صنايع عظيم جديد اين امر، و بيش از آن، حاصل گرديد؛ صنايع جديد تمام قيد و بندها را درهم شکست و کارگران را به بي‌شرمانه‌ترين وجهي به استثمار کشيد. پرولتاريا به محض آن که دوباره خود را جمع و جور نمود به مقاومت برخاست. پنج تصويب‌ نامه سال‌هاي 33-1802، از آنجا که بازرسي در کار نبود، فقط اسمي از خود داشت. تنها تصويب نامه 1833 روز کار متوسطي را در چهار بخش صنعت نساجي ايجاد نمود: يعني از 5/5 صبح تا 5/8 شب، که در طول اين مدت جوان‌هاي 13 تا 18 ساله تنها 12 ساعت و با 5/1 ساعت وقفه مي‌توانستند به کار گرفته شوند، کودکان از 9 تا 13 سال تنها 8 ساعت، در حالي که شب کاري کودکان و نوجوانان ممنوع گرديده بود.([278-280]صص253-255)

      سيستم جانشين و تجاوزات به آن به خاطر مقاصد شيادانه([281]ص256) بالاخره، تصويب‌نامه 1844 که زنان از هر سن و سال را هم‌رديف نوجوانان قرار داد. کار کودکان به 5/6 ساعت محدود شد؛ سيستم جانشين اين امر را کنترل نمود. از طرف ديگر، کودکان از 8 سال به بالا مجاز بودند. بالاخره در 1847 لايحه ده ساعت کار براي زنان و نوجوانان، تحميل شد.([283]ص259) کوشش‌هاي سرمايه‌داران بر عليه آن.([283-292]صص260-268) رخنه‌اي در تصويب نامه 1847 به تصويب‌نامه ميانه حال 1850 منجر گرديد.([292]ص269) اين تصويب نامه روز کار را براي نوجوانان و زنان تثبيت نمود- 5 روز کار 5/10 ساعته، يک روز 5/7 ساعته= 60 ساعت در هفته، و بين 6 صبح تا 6 بعد از ظهر. برخلاف تصويب‌نامه 1847، با تاکيد درباره کودکان. صنايع ابريشم مستثنا بود. (مقايسه کنيد با ([293]p.270)) در 1853 زمان کار براي کودکان هم به 6 صبح تا 6 بعد از ظهر محدود شد.([294]ص272)

      تصويب‌نامه چاپخانه‌ها در 1845 تقريبا" هيچ چيزي را محدود نمي‌کند- کودکان و زنان مي‌توانند 16 ساعت کار کنند!

      کارهاي سفيد کردن پارچه و رنگ‌رزي در 1860. کارخانه‌هاي توري سازي 1861، سفال‌گري و بسياري از بخش‌هاي ديگر 1863 (تحت تصويب‌نامه مربوط به کارخانه‌ها، تصويب‌نامه‌هاي ويژه‌اي براي سفيدگري در هواي آزاد و نانوايي در همان سال مقرر شد.) ([296-297]ص274)

      بنابراين، صنايع بزرگ در ابتدا نياز به محدود ساختن زمان کار را به وجود مي‌آورد، اما بعدا" معلوم مي‌گردد که اضافه کار يکساني به تدريج بر تمام بخش‌هاي ديگر سايه افکنده است.([298]ص277)

      علاوه بر آن تاريخ نشان مي‌دهد که کارگر "آزاد" منفرد، در مقابل سرمايه‌دار بي‌دفاع بوده و از پاي در مي‌آيد، بخصوص با عرضه کار زنان و کودکان، به طوري که در اينجاست که مبارزه طبقاتي ميان کارگران و سرمايه‌دارها توسعه مي‌يابد.([299]ص278)

      در فرانسه، قانون 12 ساعت کار روزانه براي تمام سنين و انواع کار، تنها در 1848 به تصويب رسيد. (به هر حال مقايسه کنيد با([278]ص253) پاورقي مربوط به قانون کار کودکان فرانسه در 1841، که تنها در سال 1853 واقعا" صورت قانوني به خود گرفت، و تنها در Departement du Nord "آزادي کار" به طور کامل در بلژيک. جنبش 8 ساعت کار در آمريکا.)([301]ص279)

      بنابراين، کارگر به صورت کاملا" متفاوتي نسبت به موقع ورودش، از پروسه کار خارج مي‌شود. قرارداد کار، پيمان يک عنصر آزاد نبود؛ مدت زماني که در آن، او براي فروش نيروي کارش آزاد است، مدت زماني است که در آن او مجبور به فروش نيروي کارش مي‌باشد، و تنها مقاومت دسته‌جمعي کارگران است که تصويب قانوني را براي‌شان به ارمغان مي‌آورد که آن‌ها را از فروش خود و فرزندان‌شان بر طبق يک قرارداد داوطلبانه با سرمايه‌، بردگي و مرگ باز مي‌دارد. به جاي فهرست پر آب و تاب حقوق غيرقابل واگذاري بشر، قانون اساسي متين مربوط به تصويب نامه کارخانجات، مقرر مي‌گردد.([302]صص280-281)   

ادامه دارد

انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، صص79-80-81-82 چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب