من اگر يک بار ديگر خود را باز مييافتم
من اگر يک بار ديگر خود را باز مييافتم
نميگويم که اگر آبِ حيات ميخوردم
اگر ديگر بار، درها گشوده ميشد
و من دوباره به اين سرا، پا مينهادم
درست همينگونه زندگي ميکردم
غرقِ خون
درست همين گونه
در عشق و جنون
من اگر يک بار ديگر خود را باز مييافتم...
1948
تاريکي صبح، ناظم حکمت، ترجمه پروين همتي ص152 نشر دنياي نو، 1383
نظرات شما عزیزان: