مروري بر کتاب سرمايه(68)
ضميمهاي بر سرمايه جلد سوم
کتاب سوم سرمايه از هنگامي که در معرض قضاوت عموم قرار گرفته است، مورد تعبيرات فراوان و گوناگوني قرار ميگيرد. البته بجز اين هم انتظار نميرفت. در انتشار آن، نکتهاي که به طور عمده در نظر داشتم، اين بود که تا حد امکان کتاب معتبري تهيه گردد، نتايج تازهاي که به وسيله مارکس فراهم گرديده تا حد ممکن با کلمات خود مارکس شرح داده شود، خود من فقط آنجايي دخالت نمايم که مطلقا" اجتنابناپذير باشد، و حتا سپس براي خواننده هيچگونه ابهامي باقي نماند که چه کسي با او گفتگو مينموده است. اين موضوع مورد تاييد قرار نگرفته است؛ گفته شده که ميبايستي من مواد در دسترس خود را به کتابي با يک نثر منظم (سيستماتيک)، يا به قول فرانسوي en faire un livre تبديل مينمودم؛ به عبارت ديگر، اعتبار کتاب را قرباني راحتي خواننده ميساختم. اما اين آن طريقي نبود که من وظيفه خود را درک نمودم. من براي چنين تجديدنظري به کلي فاقد حقانيت بودم؛ مردي چون مارکس حق دارد که خود سخن بگويد، و کشفيات علمي خود را با بيان کاملا" خالص خود به آيندگان بسپارد. اضافه کنم، بنابراين من هيچگونه تمايلي نداشتم- همانطور که ميبايست برازنده من باشد- تا به ميراث چنان مرد برجستهاي دست درازي نمايم؛ اين براي من به معناي عهدشکني ميبود. سوما" اين عمل کاملا" بيهودهاي بود. براي کساني که نميتوانند يا نميخواهند مطالعه نمايند، کساني که حتا در جلد يکم، در عوض زحمتي که براي فهم درست آن لازم بود زحمت بيشتري متحمل شدند تا آنرا به غلط درک نمايند- براي چنين مردماني، رويهم رفته بيهوده است که آدمي خودش را به هر طريقي به زحمت بيندازد. اما براي کساني که به درکي واقعي علاقمندند، خود کتاب اصلي دقيقا" مهمترين چيز بود؛ براي آنان طرحريزي مجدد کتاب به وسيله من، حداکثر ارزش يک تفسير را مييافت، و نکتهاي که علاوه بر اين وجود دارد، اين تفسيري ميبود بر اثري که منتشر نشده و قابل دستيابي هم نيست. کتاب اصلي ميبايست در اولين مباحثه، مورد اشاره قرار گيرد، و در دومين و سومين مباحثه، لزوما" انتشار وسيع آن به کلي اجتنابناپذير ميگرديد.
اين امري طبيعي است که اين مباحثات، درباره اثري که دربرگيرنده موضوعاتي است که تازگي هم دارند، و در طرح اوليهاي که بدون تامل پرداخته گشته و هنوز بخشي از آن تکميل نشده است، لگدپراني نمايند. و در اينجا مداخله من ميتواند مفيد واقع گردد يعني: به خاطر برطرف ساختن مشکلاتي که در فهم موضوع به وجود ميآيد، به خاطر اين که جنبههاي مهمي از مطلب را که اهميت آنها به طور قابل ملاحظهاي در کتاب آشکار نيست، بيشتر به پيش کشم، و مطالب مهمي را به کتاب که در سال 1865 نوشته شده بيفزايم تا با وضعيت امور در 1895 منطبق گردد. در واقع، دو نکته از قبل وجود دارد که به نظرم ميرسد به بحث مفصلي احتياج دارد.
ادامه دارد
انگلس فردريک؛ درباره كاپيتال مارکس ترجمه ج. آزاده، صص109-110چاپ يكم سال 1358 انتشارات مازيار
نظرات شما عزیزان: