چند خبر کارگری
روشنگری
يادبگير، ساده‌ترين چيزها را براي آنان كه بخواهند يادبگيرند هرگز دير نيست

پیاده‌روهای تهران میزبان خانواده‌ای که تا دیروز سرپناه داشت

آهی کشید و از نداشته هایش حرف زد .می گفت: مدت زیادی گرفتار همسرم بودم و همه زندگی و پس اندازم را صرف هزینه درمان او کردم حالا که کمی حالش بهتر شده از کار بیکار شدم .همسرم بیماری اعصاب شدیدی داشت و مدت زیادی در بیمارستان مهرگان بستری و در حال مداوا بود.
کجا کار می کردید؟ گفت : روزنامه وطن امروز . روزنامه ورشکسته شد ،من هم بیکار شدم .مدت قرار داد خانه ام تا اول فروردین بود سه میلیون رهن و 350 هزار تومان کرایه .اما صاحبخانه ام برای قرارداد جدید 150 هزار تومان کرایه را زیاد کرد .با وجود اینکه بیشتر از سه ماه کرایه خانه ام عقب افتاده بود، قبول کردم چون چاره ای نداشتم جای دیگری نمی‌توانستم پیدا کنم .

اما زمانی که از کار بیکار شدم اوضاع بدتر شد. این بود که صاحبخانه پول رهن را بابت کرایه برداشت و در روزهای آخر مرداد جوابم کرد .یکی از دوستان مقداری پول به من داد تا ماشین گرفتم و وسایلم را اینجا آوردم .البته اول زیر پل حافظ بودم اما ماموران شهرداری آمدند و گفتند که زیر پل خوب نیست چون محل رفت و آمد و جلوی چشم مردم است! در نهایت کمک کردند تا وسایلم را به اینجا بیاورم .
یخچالم  را چند روز قبل به علت بدهی فروختم اما بعضی از اسباب اثاثیه ام موقع جابه جایی خراب شده و شکسته .
دو پسر و یک دختر دارم .یکی از پسرانم تازه از سربازی آمده ،نامزد کرده و تازه در کارگاه مبل مشغول شده این چند روز را هم همانجا خوابیده .پسر دیگرم هم تازه دوره تعمیرات موبایل را تمام کرده و در یک مغازه کار پیدا کرده است .دخترم فوق دیپلم کارگردانی دارد اما تا به حال نتوانسته کاری پیدا کند و این چند روز را هم با همسرم به خانه یکی از دوستانش رفته اند .
این جمله ها را که می گوید اشک هایش سرازیر می شود .ادامه می دهد :بچه های خوبی دارم اما جوان هستند و غرور دارند نمی شود که بیایند اینجا کنار خیابان بمانند .

کمی که اشکهایش خشک می شود ،می گوید : 6 سال جبهه بودم از 59 تا 65. باور کنید سال 59 نان نداشتیم بخوریم و هیچ کس برای جنگ نمی رفت، باور کنید حتی گلوله برای جنگیدن نداشتیم...حالا هم که به این روز افتاده ام . طی همین چند روز گذشته اینجا در تالار وحدت برنامه ای برای بزرگان بود .یکی یکی مسئولان با ماشین های مدل به مدل از کنارم می گذشتند و مرا با این وضعیت می دیدند اما حتی یک نفر نپرسید که من چرا با این وضع اینجا هستم .اصلا کسی به ما محل نمی دهد.

...چند روز قبل یک دختر خانم جوانی آمد و وقتی از اوضاعم برایش توضیح دادم گفت یک میلیون پس انداز دارم اگر مشکلتان را حل می کند برایتان بیاورم اما قبول نکردم .با خودم فکر کردم دختر جوانی است که حالا از روی احساسات می خواهد همان مقدار پس انداز خودش را هم به من بدهد دلم نیامد ...گفتم شاید مورد نیاز خودش هم باشد .روزهای اول هم یک آقایی به من گفت در تهرانپارس خانه دارم می روی آنجا زندگی کنی؟گفتم هر جا باشد می روم .اما رفت و پشت سر خود را هم نگاه نکرد .این درد ماست .می دانید شعار دادن هیچ کاری ندارد اما عمل به آن سخت است .

باور کنید سخت است دیدن شانه های پدری که از شدت درد و نگرانی به خود می لرزد.کسی که می خواهد سنگر باشد اما حالا خودش بی پناه در کنار خیابان مانده .وقتی کمی هق هق های مردانه اش کمتر می شود می گوید:دیگر خسته شده ام .بچه های خوبی داشتم اما نتوانستم برایشان کاری بکنم . دیشب می خواستم همه این اسباب را آتش بزنم تا راحت شوم اما دلم نیامد اثاثیه ای که با هزار جان کندن تهیه شان کردم را با دست خودم آتش بزنم .
می پرسم :حالا تصمیم تان چیست می خواهید چه کار کنید ؟
کمی وسایل دور و برش را نگاه می کند و با نگرانی می گوید: هیچ تصمیمی ندارم .آدم که از همه جا مانده باشد چه تصمیمی می تواند بگیرد .پولی ندارم که بروم دنبال خانه بگردم.وقتی دو روز است که غذا نخورده ام چه تصمیمی باید بگیرم ؟!
از نامه نوشتن خسته شده ام . این روزها غیرت و تقریبا خیلی از صفات انسانی خوب از بین رفته است .
منبع:http://www.asriran.com/fa/news/293006

از ایران تا آمریکا داوطلب کمک به یک کارگر

حسین رستمی 40 ساله است. پدر 4فرزندی که بزرگترین‌شان دختری 17ساله و کوچکترین‌شان پسری 10 ساله است.

یک برش واقعی از روزگار کارگر ساده مریوانی بود که 8ماه قبل در ساختمان نیمه کاره‌ای صدمه دید و خانه‌نشین شد. یک گوشه نیم ساعته از زندگی زنی که هر روز زخم بستر همسرش را می‌شوید و پانسمان می‌کند اما زخم هر روز عمیق‌تر می‌شود و عفونی‌تر. حالا حفره به اندازه مشت یک دست است که پوست و ماهیچه را گذرانده و به استخوان‌های ران رسیده.
هزینه‌های سنگین بیمارستان برای خانواده رستمی که تحت پوشش بیمه نبودند و شانه خالی کردن کارفرما از تامین این هزینه‌ها کار را به جایی رساند که شکستگی لگن و آسیب ستون فقرات، حسین رستمی را از کار افتاده کرد.

منبع:http://www.tabnak.ir/fa/news/341057

پرداخت حقوق ۹۵ کارگر «سریر ریخته‌گر» بیش از دو ماه به تعویق افتاده است

كارخانه «سریر ریخته گر»، تولید کننده قطعات سنگین ریخته‌گری، از نیمه دوم خردادماه سال جاری حقوق و دستمزد ۹۵ کارگر رسمی و قراردادی را پرداخت نکرده است.

کارخانه سریر ریخته گر که بخشی از محصولات تولیدی آن مربوط به تولید قطعات خودرو می‌شود، به سبب آنچه «مشکلات مالی» می‌نامد، توانایی پرداخت بیش از دو ماه حقوق کارگران این واحد تولیدی را ندارد.

در هشت سال گذشته ۴۵۰ نفر از نیروهای با تجربه این کارخانه که از سرمایه‌های اصلی تولید محسوب می‌شدند، به مرور توسط کارفرما تعدیل شدند بطوری که این کارخانه در سال جاری با ۹۵ کارگر به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

شعبه ۱۰ تامین اجتماعی تهران از ابتدای مرداد ماه به دلیل بدهی حدود ۶۰۰ میلیون تومانی كارفرما، از تمدید دفترچه‌های کارگران خودداری می‌کند.

با وجود آنکه از حقوق کارگران مبالغی برای بیمه تکمیلی و حق عضویت در تعاونی مصرف کارگران کسر می‌شده است، کارفرما این مبالغ را به حساب بیمه تکمیلی و تعاونی مصرف کارگران واریز نمی‌کند و این موضوع باعث شده است که کارگران نتوانند از خدمات درمانی بیمه تکمیلی و همچنین خدمات تعاونی مصرف استفاده کنند.

پرداخت نشدن مطالبات معوقه این کارگران را در شرایط سخت اقتصادی امروز، غیر قانونی و غیر انسانی است.

منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=99648

کارگران بارانداز بندرعباس از حداقل حمایت‌های اجتماعی محروم‌اند

در بند عباس کارگران زیادی در بخش تخلیه و بارگیری کشتی‌ها به حرفه باربری اشتغال دارند. این کارگران هر روز از نخسین ساعات بامداد تا انتهای شب در هوای به شدت گرم و شرجی بندر به جابجایی بار کشتی‌های تجاری مشغول‌اند و با وجود آنکه حرفه این کارگران از نظر ماهیت شغلی و محیط کار سخت و طاقت فرساست، اما آنان از هیچ پوشش حمایتی برخوردار نیستند.
کارگران باربر شاغل در باراندازهای بندر عباس بصورت روزمزد استخدام شده و دریافتی آن‌ها بصورت توافقی است، این کارگران پس از چند روز به دلیل اتمام پروژه بارگیری و یا خستگی ناشی از کار شدید بیکار و خانه نشین شده و درآمد آن‌ها تا یافتن شغل جدید قطع می‌شود.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=99915

كشته شدن ۳ كارگر معدن در لهستان

بر اثر سقوط كابل برق در یكی از بزرگ‌ترین معادن زغال سنگ لهستان، سه کارگر کشته و یک تن نیز زخمی شد.
این کارگران در عمق ۳۲۰ متری زمین در معدن زغال سنگ میسلوویس-وسولا در حال فعالیت بودند که کابل برق بر روی آن‌ها افتاد. 
بر اثر این حادثه سه کارگر در دم جان باختند و نفر چهارم به بیمارستان منتقل شد و در شرایط با ثباتی به سر می‌برد.
معدن زغال سنگ میسلوویس-وسولا با دارا بودن ذخایری معادل ۲۳۲ میلیون تن زغال سنگ یکی از بزرگ‌ترین معادن زغال سنگ لهستان محسوب می‌شود. این معدن سالانه حدود سه میلیون تن زغال سنگ تولید می‌کند.

منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=99990

کارگران كوره‌پزخانه‌ها به ندرت بازنشسته می‌شود

کارگران فصلی کوره پزخانه‌ها سالانه به مدت ۵ الی ۶ ماه در قسمت قالب زنی مشغول به کارند اما کارفرمایان برای این کارگران زحمتکش به صورت دست و پا شکسته، لیست بیمه رد می‌کنند.

یک کارگر فصلی با بیش از ۳۰ سال سابقه کار به ندرت بازنشسته می‌شود، اگر تعداد روزهایی که در یک سال برای کارگران فصلی کوره پزخانه‌ها بیمه رد می‌شود جمع بزنیم به دوماه هم نمی‌رسد.

بار‌ها پیش آمده که کارگری فوت کرده است و هنگامی که خانواده‌اش برای دریافت مستمری به سازمان تامین اجتماعی مراجعه کردند متوجه شدند حق بیمه کارگر فوت شده در آخرین سال حیاتش، ۹۰ روز هم پرداخت نشده است.

بازماندگان بیمه شدهٔ فوت شده زمانی مشمول دریافت مستمری می‌شوند که وی در ۱۰ سال آخر حیاتش حداقل حق بیمه یک سال را پرداخت کرده باشد، مشروط بر آنکه ۹۰ روز حق بیمه در آخرین سال حیات او پرداخت شده باشد.

تنها نکته مفید بیمه فعلی کارگران کوره پزخانه‌ها، استفادهٔ آن‌ها از دفترچه بیمه‌شان برای درمان‌های جزیی نظیر سرما خوردگی است. از این دفترچه‌ها حتی برای درمان‌های پر هزینه نیز نمی‌توان استفاده کرد زیرا لیست بیمه كارگران برای چنین درمان‌هایی چک می‌شود.

منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=99954

دومین تجمع اعتراضی کارگران سرب و روی/ این بار به همراه خانواده‌ها

کارگران شرکت ملی سرب و روی زنجان برای دومین بار، و این بار به همراه خانواده‌های خود در مقابل استانداری زنجان تجمع کردند.

پس از بالا گرفتن اعتراضات مردمی به دلیل آلاینده بودن کارخانه سرب و روی زنجان و متعاقبا تعطیلی این کارخانه در تاریخ ۲۳ مردادماه، امروز سه شنبه (۵ شهریورماه) ۴۰۰ کارگر شرکت ملی سرب و روی زنجان برای دومین بار به بیکاری‌شان که در آستانه یک ماهگی است اعتراض کردند. کارگران این بار خانواده‌های‌شان را هم با خود آورده بودند. 
یکی از معترضین درباره تجمع امروز:  در زمان تعطیلی کارخانه مسئولان به ما وعده دادند به زودی با انتقال کارخانه، به کارمان باز می‌گردیم اما حالا نزدیک به یک ماه است که کارخانه تعطیل است و از انتقال هم خبری نیست. 
بیکاری هر کدام از ما (کارگران) تنها منبع درآمد یک خانواده چهار - پنج نفره را نابود می‌کند. خانواده‌ها هم به اندازه ما نگرانند که اگر این وضعیت بلاتکلیفی ادامه پیدا کند، هیچ‌وقت به کار سابق‌مان بازنگردیم.

کارگران شرکت ملی سرب و روی پیش از این، در تاریخ ۳۰ مرداد ماه در مقابل استانداری زنجان تجمع کرده بودند.
منبع:http://ilna.ir/news/news.cfm?id=100129

ریزش مرگبار ساختمان 5 طبقه بر سر صاحبش

محل حادثه واقع در خیابان 16 متری امیری، خیابان فاضل‌زاده .

یک ساختمان پنج طبقه در حال ساخت بود که کارگران در سقف طبقه پنجم آن مشغول به کار بودند، مالک ساختمان که مردی حدود 70 ساله بود، به همراه مردی دیگر که 32 سال داشت، برای سرکشی به ساختمان آمده بود که ناگهان در قسمتی که وی و همراهش ایستاده بودند، سقف هر پنج طبقه خراب شده و به سر آن ریخت.

مالک این ساختمان که تماما در زیرآوار گرفتار شده بود متاسفانه پس از خروج این مرد از زیرآوار، مشخص شد که وی جان خود را از دست داده است.

در حال حاضر باید بررسی شود که این حادثه به چه علت رخ داده و آیا از وسایل نامرغوب و غیرمهندسی در ساخت آن استفاده شده یا خیر؟

منبع:http://www.asriran.com/fa/news/293027

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط امید
آخرین مطالب